اقتصاد با قوانین مختلفی همراه هست که هر یک تعاریف خاص خود را دارند. یکی از آنها قانون اوکان بوده که برگرفته از نام آرتور ملوین اوکان فردی که مطرح کننده قانون هستند، است.
قانون اوکان رابطه تجربی بوده که میان بیکاری و زیان در تولید یک کشور مشاهده می شود. باتوجه به نسخه شکاف در قانون اوکان، با هر یک درصد افزایش در نرخ بیکاری، از تولید ناخالص داخلی یک کشور نسبت به تولید ناخالص داخلی ، تقریبا بیش از ۲درصد آن کاسته می شود.
اما در نسخه تفاوت قانون اوکان رابطه بین تغییرات سهماهه بیکاری و تغییرات فصلی تولید ناخالص داخلی واقعی شرح داده شده اما درباره ثبات و سودمندی آن شک و تردیدی وجود دارد.
در قانون اوکان رابطه ناقصی وجود دارد که نسبت به سایر مسائل این قانون متفاوت است. اگر بگوییم قانون اوکان یک قاعده انگشت شست اوکان است گفته اشتباهی نیست. از این رو به دلیل آن که قانون یک تقریب بر اساس مشاهدات تجربی است تا آن که یک نتیجه حاصل از تئوری. قانون اوکان تقریبی است، زیرا عوامل دیگری به غیر از اشتغال خروجی را تحت تأثیر قرار میدهند. در بیانیه اصلی اوکان از قانون خود، افزایش۲٪ در خروجی برابر است با یک کاهش ۱٪ ای در نرخ بیکاری ادواری؛ یک افزایش ۰٫۵٪ در مشارکت نیروی کار؛ یک افزایش ۰٫۵٪ ای در ساعات کار هر کارمند؛ و یک افزایش ۱٪ ای در خروجی به ازای ساعات کار را به دنبال دارد.
این مطلب جالب را بخوانید: آشنایی با قانون والراس
این قانون می گوید افزایش یک واحد در نرخ بیکاری دورهای در ارتباط است با دو واحد درصد از رشد منفی تولید ناخالص داخلی واقعی. رابطه بسته به کشور و دوره زمانی مورد بررسی تغییر میکند و باید آن را زیر نظر داشت. در حقیقت رابطه با برازش رشد تولید ناخالص داخلی یا تولید ناخالص ملی بر تغییر در نرخ بیکاری مورد تست قرار گرفته است. اگر بخواهیم به موارد مختلف قانون اوکان بپردازیم باید گزینه های زیر را شرح داد:
کارگران شاغل ممکن است ساعتهای کوتاه تری کار کنند.
افراد بیکار ممکن است از نیروی کار حذف شوند (دیگر به دنبال کار نباشند)، پس از آن؛ آنها دیگر در آمار بیکاران شمارش نمیشوند.
بهرهوری نیروی کار ممکن است کاهش یابد، شاید به این دلیل که کارفرمایان بیشتر از حد نیازشان کارگر دارند.
یک کاهش اثر ضریب فزاینده در اثر کاهش گردش پول کارگران ایجاد میشود.
یکی از مفهوم های قانون اوکان این بوده که بهرهوری نیروی کار و یا یک افزایش در اندازه نیروی کار میتواند به معنی رشد خالص خروجی واقعی به شمار رود. این مفهوم زمانی ممکن می شود که نرخ بیکاری با سقوط رو به رو شود.